به گزارش شهرآرانیوز؛ در سالهایی که بحرانها از جنگ و زلزله تا سیل و آتش سوزی، جهان را درنوردیدهاند، نقش عکاسان بحران بیش از همیشه برجسته شده است؛ کسانی که در لحظات پرخطر، چشم جامعه میشوند و روایتهایی میسازند که میتواند سرنوشت افکار عمومی را تغییر دهد.
در این گفتوگو با وحید بیات از عکاسان مطرح شهرمان، درباره ماهیت این کار، چالشهای اخلاقی و تجربههای میدانی او سخن گفتهایم و او از آخرین تجربه خود در شرایط بحرانی آتش سوزی جنگلهای مازندران که در روزهای گذشته در صدر اخبار ناراحت کننده کشور بود، سخن گفت.

وحید بیات، عکاس خبری، درباره حضور خود در آتش سوزی جنگلهای هیرکانی مازندران و تجربه اش از عکاسی بحران میگوید: در همان روزهایی که خبر آتش سوزی «الیت» منتشر شد، من از مأموریت در رامسر به مشهد برگشته بودم. ابتدا تصور نمیکردم ابعاد حادثه تا این حد گسترده باشد؛ اما بمباران خبرها و تماس با نیروهای حاضر در منطقه نشان داد شرایط بسیار بحرانیتر از آن چیزی است که رسانهها در ابتدا منتقل میکردند.
پس از تماس با نیروهای هیئت کوهنوردی مازندران و دریافت اطلاعات مستقیم از افراد حاضر در میدان، تصمیم گرفتم راهی الیت شوم. شب راه افتادم و با تجهیزات کامل عکاسی و کوهستان رفتم. صبح روز بعد همراه نیروهای جنگلبانی و امداد، با بالگرد به ارتفاعات سه هزارمتری منتقل شدیم. از همان جا پیمایش سخت و طولانی ما تا کانون آتش شروع شد.
او درباره شرایط عکاسی بحران در منطقه بیان میکند: شیب شدید کوه، دمای بالای زمین، زغالهای زیر پا و دود مداوم، کار را بسیار خطرناک کرده بود. حتی بخشی از کفش تخصصی خودم هم در مسیر ذوب شد. چند بار دچار تنگی نفس شدم و نیروهای محلی کمکم کردند تا حالم برگردد.
این عکاس باسابقه با اشاره به حضور گسترده نیروهای مردمی، آتش نشانان تهران، هلال احمر و جنگلبانی، از نبود مدیریت یکپارچه انتقاد میکند: در میدان بحران، کمبود تجهیزات و نبود فرماندهی واحد کاملا محسوس بود. هر گروه روشی متفاوت برای اطفای حریق داشت و همین کار را سختتر میکرد. بالگردهای امدادی گاهی تا چهارده بار در روز نیرو جابه جا میکردند، اما هماهنگی بین دستگاهها کافی نبود.
بیات انگیزه خود از حضور در چنین موقعیتهایی را «رسالت خبری» و «دغدغه محیط زیست» میداند و تأکید میکند: سال هاست در بحرانها حضور پیدا میکنم؛ از حادثه بندر شهید رجایی تا سیل و زلزله در استانهای مختلف. اما در موضوع آتش سوزی جنگل ها، دو دغدغه همیشه همراه من است؛ اول نگرانی محیط زیستی و دوم کمک به آرام سازی جو روانی مردم که با موج اخبار غیررسمی مضطرب میشوند. در چنین حوادثی، کیفیت اطلاع رسانی رسانهها اهمیت حیاتی دارد. وقتی مردم با اخبار ضدونقیض روبه رو میشوند، تصور میکنند تمام جنگلهای هیرکانی از بین رفته است. ما وظیفه داریم تصویر دقیق، میدانی و مستند ارائه کنیم تا واقعیت روشن شود.
بیات در ادامه درباره شرایط دشوار حضور در ارتفاعات و روند ثبت تصاویر این حادثه میگوید: اگرچه مصدومیتی جدی ندیدم، اما در یکی از مسیرهای سخت کوهستانی از حالت عادی خارج شده و با همراهی نیروهای هلال احمر مسیر طولانی بازگشت به کمپ را طی کردم. با تجهیزات سنگین عکاسی واقعا توان بدنیام تحلیل رفته بود، اما بچههای هلال احمر چالوس با مهربانی پا به پای من ایستادند و هر جا خسته میشدم توقف میکردند.

این عکاس با بیان اینکه تأخیر در رسیدن به نقطه پرواز، موجب شد او و گروه همراه، آخرین هلی کوپتر قبل از غروب را از دست بدهند، اضافه کرد: هلی کوپترها ۴۵ دقیقه قبل از غروب آخرین پرواز را دارند. ما نرسیدیم و مجبور شدیم شب را در ارتفاع سه هزارمتری بدون پتو و کیسه خواب سر کنیم. کنار آتشی که با پهن و خارهای کوهی روشن میکردیم تا صبح بیدار ماندیم. حتی چادر هم کم بود و چند نفر بیرون کنار آتش نشستند.
او با اشاره به کمبود آذوقه و سرمای شدید شب میگوید نیروهای شهرداری تهران، آتش نشانی و هلال احمر در تأمین نیازهای اولیه، با وجود شرایط بسیار سخت، همراهی جدی داشتند.
بیات میگوید: پس از بازگشت از الیت، در مسیر بازگشت به مشهد دوباره با دود گسترده جنگلهای گالیکش روبه رو شدم و بلافاصله پس از هماهنگی با منابع طبیعی و جنگلبانی، راهی شدم. نیروهای جنگلبانی از پارک جنگلی پشتیبانی دنبالم آمدند و از صبح تا شب با آنها دوباره در دل آتش بودم و عکاسی میکردم.

او بیان میکند: همان شب، یکی از اهالی روستا او را به خانه اش دعوت کرد تا استراحت کند و فردا صبح، پیش از آغاز عملیات تازه، آماده شود. اما بامداد روز بعد، اعلام گم شدن یکی از نیروهای جنگلبانی، تمام روستا را بسیج است و بلندگوی روستا اعلام کرد یک جنگلبان از دیروز برنگشته. مردم، چون هم معیشتشان از جنگل است و هم دلبسته این طبیعتاند، کار و کاسبی را رها کردند و به جستوجو رفتند.
بیات ادامه میدهد: در این مأموریتها شاهد انگیزههای کم نظیری از سوی مردم و نیروها بودم. یکی از روایتهایی که شنیدم این بود که فردی با مرخصی زندان آمده بود برای کمک؛ میخواست با اولین هلی کوپتر برگردد که به مرخصی اش برسد. این میزان دلبستگی به طبیعت واقعا عجیب و ارزشمند است.
او تأکید میکند: حضورم در چنین مأموریتهایی تنها به منظور تهیه عکس نیست. اگر دغدغه فقط عکس بود، همان روز اول میتوانستم برگردم مشهد. اما مسیر اتفاقها و حس مسئولیت باعث ماندن من شد. عکاسی بحران درآمد جدی ندارد؛ این کار بیشتر بر اساس رسالت حرفهای، دغدغه محیط زیستی و کمک به آرامش روانی مردم انجام میشود. علاوه بر عکس، گزارش میدانی، ویدیو و تشریح موقعیت حادثه را هم ثبت کردهام تا صدای واقعی حادثه شنیده شود.
خیلیها از بالا یا از روستا روایت میکردند؛ من سعی کردم آنچه را در دل حادثه میگذرد منتقل کنم، شاید بتوان از همین گزارشها نیرو یا هلی کوپتر بیشتری برای کمک جلب کرد.
بیات با بیان اینکه این حادثه فقط یک بحران محیط زیستی نبود؛ صحنهای از انسانیت بود که مردم و نیروها با دل و جان آمده بودند. میگوید: در بسیاری از نقاط حادثه، نیروهای مردمی، هلال احمر و آتش نشانی تهران با تمام توان در تلاش بودند. این عکاس با سابقه با اشاره به سابقه حضور خود در حادثه انفجار بندر شهیدرجایی و پوشش چندین بحران دیگر میگوید: شرایط بحرانی هیچ گاه قابل پیش بینی نیست و تجربه عملی نقش تعیین کننده دارد. هیچ بحرانی حالت نرمال ندارد. هر لحظه ممکن است وضعیت عوض شود. نباید تصور کرد، چون عکاس رسانهای هستیم همه چیز باید مهیا باشد.
او با اشاره به همکاری با نیروهای امدادی و امنیتی که یکی از اصول اساسی در عکاسی بحران است تأکید میکند: عکاس نباید مانع کار امدادگران شود. حتی اشغال یک ظرفیت هلی کوپتر میتواند باعث شود مجروحی نتواند منتقل شود. در بحران، اولویت انسان است نه جایگاه رسانهای.
بیات همچنین مهمترین مؤلفه عکاسی بحران را انتشار به موقع گزارشها میداند و میگوید: تصویری که صبح ثبت میشود اگر شب منتشر شود، دیگر تأثیری ندارد. گزارش لحظهای میتواند کمبود امکانات را به مسئولان منتقل کند. وقتی نشان میدهی نیروها فقط با یک اره برقی یا چند دمنده کار میکنند، یا وقتی هلی کوپتری با یک سبد چهار تُنی آب مقابل یک جنگل عظیم میایستد، این تصاویر خودشان گویای ناتوانی تجهیزات هستند.
او میگوید: این گزارشها در جلسههای تصمیم گیری اهمیت زیادی دارند و ضعفها را مشخص میکنند. اگر یک عکاس به خاطر علاقه اش بحران را بزرگ نمایی یا اطلاعات غلط منتشر کند، ممکن است فاجعه ایجاد کند و مسیر امدادرسانی را مختل سازد.
بیات درپایان برای علاقهمندان ورود به حوزه عکاسی بحران توصیه میکند: عکاسی بحران کار کسی است که تجربه عکاسی خبری داشته باشد. این حوزه علاوه بر مهارت عکاسی، فهم دقیق شرایط، ارزیابی خطر و رعایت اخلاق و ایمنی میخواهد. عکاس باید هم به خودش آسیب نرساند و هم مزاحم دیگران نشود. مطالعه و یادگیری تجربیات دیگران هم ضروری است.